یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم، وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم انقدر مستم که بی قایق به دریا می روم یا به عشقم میرسم یا غرق دریا می شوم اسم زیبای تو را خال زدم در بدنم تا که محفوظ بماند نام تو در کفنم زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم.....تو نیز به من آموختی چگونه دوست بدارم اما به من نیاموختی که چگونه تو رو فراموش کنم اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه زمان ! به من آموخت که : دست دادن معنی رفاقت نیست ... بوسیدن قول ماندن نیست ... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست ... چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ...همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم! با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم باشد که نباشیم و بدانند که بودیم من
او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم
در آن شب سیه رو، یادم به چشمت افتاد
آن مستی نگاهت، بر روی چشمم افتاد
آهسته اشکی آمد، پایین ز دیدگانم
گویی به شعله آمد، شمع درون جانم
آن قطره اشکم آخر، بر روی شمع لغزید
خاموش گشت آنگه، دودی به ناز رقصید
از طرح دود آن شمع، در آن سیاهی تار
شعری نوشته می شد، آهسته روی دیوار
دل می تپد به سینه، با یاد روی دلدار
هر جا که هستی یارم، باشد خدانگهدار
او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم
در آن شب سیه رو، یادم به چشمت افتاد
آن مستی نگاهت، بر روی چشمم افتاد
آهسته اشکی آمد، پایین ز دیدگانم
گویی به شعله آمد، شمع درون جانم
آن قطره اشکم آخر، بر روی شمع لغزید
خاموش گشت آنگه، دودی به ناز رقصید
از طرح دود آن شمع، در آن سیاهی تار
شعری نوشته می شد، آهسته روی دیوار
دل می تپد به سینه، با یاد روی دلدار
هر جا که هستی یارم، باشد خدانگهدار
وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش می گردیم…
و باز تنهاییم …
سلامممممممممم
سلام به دوستان خوش خنده و سلام به دوستانی که کم میخندن@امیدوارم با این وبلاگ و با این اس ام اس ها که هر چند روز یک بار آپ میشن بتونم یه کوچولو خنده رو مهمون لبای قشنگتون کنم @
نوشته شده در شنبه 88 دی 5ساعت
2:28 عصر توسط مهدی محمدی| نظرات شما () |
نوشته شده در سه شنبه 88 آذر 17ساعت
2:59 عصر توسط مهدی محمدی| نظرات شما () |
بســـــــم الله الرحـــمن الرحـــــیم
نوشته شده در شنبه 88 اردیبهشت 12ساعت
10:55 عصر توسط مهدی محمدی| نظرات شما () |